قلم مجازی..

خودش میره..قلم را میگم...

قلم مجازی..

خودش میره..قلم را میگم...

من بازیگرم...او کارگردان و نویسنده و ناظر و....

به نام تنهاترین تنها..

گاهی اوقات فکر میکنم چرا زندگی باید با آدم اینطوری برخورد کنه.
چرا باید زندگی طوری باشه که آدم بخواد توش گریه کنه؟
گاهی فکر میکنی اونقدر بزرگی،اونقدر قدرت داری،اونقدر سرزنده و شادابی که بهتر از این نمیشه.
اما!!..
اما به خودت که میای میبینی خیلی افراد و چیزها دورت هستن که باهات ساز مخالف میزنن و از تو قوی ترن و تو فقط باید بشینی اونها رو تماشا کنی..
بشینی بخندی به تمام قدرت و شور و نشاطی که در وجودت به وجود اومده..
وقتی میبینی خیلی ها جوری فکر میکنن که درست نقطه مقابل فکر تو هست..
میبینی دنیا اونطور هام که فکر میکنی بر وفق مرادت نیست..
فکر میکنی دنیای قشنگی هست اما بعد میشنوی یک نفر دم جوب از گرسنگی مرده و دیگری ماشین 3 میلیاردی خریده..



با خودت میگی چرا باید اینطوری باشه؟
اون وقته که اگر ذره ای هم احساس قدرت در وجودت بود از بین میره..
به دورو بریا که میگی  بهت میگن برو بابا..تو برو مواظب باش کلاه خودت رو باد نبره..
اونوقت میفهمی که انسانیت هم داره کم کم از بین میره..همدلی و همدردی  هم داره از بین میره.
تو بهتره بشینی به این فکر کنی که جلوی حادثه را بگیر یتا این که باهاش مبارزه کنی..
بعد با خودت میگی چقدر بازیگر در این دنیا هست..یکی نقش فقیر رو داره..یکی نقش پولدار..یکی قاتله..یکی روحانی..یکی کودک کار..
بعد میشینی میگی قربونت برم خدا..خودت توی پشت صحنه ای و از همه چیز خبر داری..خودت کارگردانی و تهیه کننده و ..


ما کی هستیم..ماباید سعی کنیم به بهترین شکل نقشمون رو بازی کنیم..
به قول یکی:
در برابر سختی های زندگی مقاوم باش..
کارگردان همیشه سخت رتین نقش ها را به بهترین بازیگر می دهد..


عکس هایی از زندگی در ادامه مطلب








نظرات 3 + ارسال نظر
بردیا دوشنبه 10 مرداد 1390 ساعت 13:20 http://Death-Angel.Blogsky.com

سلام

خوشحالم که اولین نفری هستم که به مطلبت نظر میدم

نوشته ات زیبا بود فقط . . . !

من یه سوال ازت دارمُ اگه خدا واسه ما تعریف کرده که چه نقشی بازی کنیم پس دیگه حساب کتاب و بهشت جهنم وجود نداره. نه فکر بد نکن منم مثل خودت مسلمون هستم فقط میدونی با کلمه ای مثل تقدیر یا قسمت مشکل دارم اگه قراره ما این باشیم پس زندگی کردن آدم از دید من خیلی مضخرف هست. میدونی چون واسه من تعریف شده که کارگر ساختمان بدنیا بیام و کارگر هم از دنیا برم به قول تو من باید کارگر خوبی باشم اما آیا حق من از زندگی اینه ؟ من کارگم اما دلم میخواد پولدارترین آدم شهرم بشم اصلا میخوام مهندس بشم اما دنیا واسم جور دیگه میچرخه همیشه یه جای کارم میلنگه و هر وقت که توی زندگیم پس اندازی میکنم بالاخره یه سوراخ باز پیدا میشه که مجبور باشم همون پولی رو که نگه داشتم خرجش کنم ! اما کسی مثل تو سرنوشتش اینه که دکتر بشه و از اول زندگیت توی رفاه باشی تا آخر زندگیت. والا من دوست دارم که کاری کنم تو زندگیم به جایی برسم که حتی خدا هم باورش نشه چون من به خودم باور دارم . و به این باور دارم که آبدارچی بانک رئیس بانک میشه. میشه مطمئن باش میشه. مرسی که حرفمو تا ته خوندی اومیدوارم متوجه منظورم شده باشی.

بازم پیشم بیا

ممنون از توجهتون.
من به تقدیر اعتقاد دارم.
یعنی 50-50 هست.
من نمیخوام حرفای فلسفی بزنم اما به این معتقدم که اراده من در طول اراده خدا قرار داره.
خیلی سخته تعریف این نصفه جمله.باید یک جورهایی خودتون متوجه بشید.
من اراده میکنم بدوم پس میدوم.اما یک جاهایی هست که من میخوام بکنم اما نمیتونم.
چطوری بگم.شما اصلا این جمله رو قبول دارید؟
اراده رو میگم.اگر نه، باید کمی توضیحش بدم.
این به این معنا نیست که من نتونم کاری انجام بدم.
من الان در این موقعیت هستم.به قول شما دوست دارم دکتر بشم.
یا کس دیگه در موقعیت دیگه هست.اما به نظرتون نباید یک تفاوت هایی وجود داشته باشه.
من اگر اون مثال رو زدم،میخواستم از بی عدالتی که این روزها دارم میبینم حرف بزنم نه اینکه تقصیر خداست که اینطوری شده.
هرکس در هر موقعیتی هست باید در قیامت پاسخ گو باشه.یعنی اگر من در یک کشور شیعه هستم و شیعه هم هستم با دختری که در یک کشور کفر هست و شیعه هست یکی نیستم.من موقعیت هایی رو دارم که او نداره.کارهایی رو میتونم بکنم که او نه.پس از من سوال میشه.
من میگم هرکس تو هر شرایطی که هست باید هم پیشرفت کنه و هم
و هم سعی کنه بهترین باشه.
(یک جمله ای بود که میگفت شاید شرایط بد و سخت شما شرایط ایده آل و آرزوی فرد دیگری باشه..)
کسی که پولداره و کسی که پول ندراه.
خدا روزی اون فقیر را در روزی اون پولدار قرار داه.
اینها همش وسیله امتحانه.چه فقیر چه پولدار.
چه زیبا چه زشت.
اگر اینها نبود ما با چی امتحان میشدیم؟
مگر نه اینکه ما اومدیم اینجا تا ساخته بشیم.
وای به کجا رسیدم.ببخشید سرتون رو درد آوردم.
اگر هنوز نکته ای هست بفرمایید.
باز هم به وبلاگتون سر میزنم

بردیا پنج‌شنبه 20 مرداد 1390 ساعت 21:30 http://Death-Angel.Blogsky.com

پس یا شما یخورده پیچیده مطلب وبلاگتونو نوشتید یا من بد متوجه شدم.

الان که توضیح دادید بهتر فهمیدم منظورتو چی هست امیدوارم هر کسی که مطلب وبلاگتونو میخونه بیاد و حرفهای بین من و شمارو بخونه تا کاملا متوجه منظور شما بشه.

امتحان کردن خدا رو من قبول دارم اما یه سوال. آیا سوال جواب یک آدم فقیر با یه آدم پولدار توی قیامت با هم فرق داره ؟

من یه آدم فقیر هستم و اینقد کار و بدبختی سرم ریخته که هیچوقت تو زندگیم وقت اینکه بخوام صدقه ای بدم. کار خیر بکنم. کمک مالی به جایی بکنم ، حالا هرچی نمیکنم.

حالا یه آدم پولدار که مهم نیست از چه راهی پولشو بدست آورده همیشه همه جا میتونه با پولش کمک کنه و انگار واسه خودش ثواب بخره. میدونم این حرفم خیلی خنده دار هست اما بخدا اعتقاد خیلی ها این شده که آدم اگه پول داشته باشه میتونه خدا رو هم داشته باشه (البته این اعتقاد من نیست)

اگه یه آدم پولدار میلیون میلیون خرج مسجد کنه ذره ای نتونسته مثل بچه ای باشه که خودم محتاج یه لقمه نون هست اما وقتی توی خیابون از کنار صندوق صدقات رد میشه میوفته تو جیبهاش تا یه سکه پیدا کنه بندازه تو صندوق. ما با مسجد ساختن خدا رو واسه خودمون نداریم این ساختمانهای آجری بی روح واسه ما هیچی نمیشن. گوشه تاریک اتاق خلوت من خدا هست نه توی مسجدی که حق دل خیلی ها خورده شده تا گنبدش طلا بشه !!!

امیدوارم با حرفام خسته ات نکرده باشم. توی سرتاسر دنیای اینترنت من یه جای دنج پیدا کردم با یه دوست خوب واسه درد دل

مرسی از جوابی که به نظر من دادی فقط هر وقت که جوابمو دادی بهم یجوری خبر بده تا بیام و بخونم

من درباره قیامت همین قدر میدونم که یک سری چیزها برای همه هست.
مثلا اولین چیزی که سوال میشه نمازه.یا اینکه از جوونیت چطوری استفاده کردی..عمرت رو در چه راهی خرج کردی؟
همون آدم پولدار،نیتش هم مهمه.
بله خیلی از پولدارها حج میرن اما آِیا نیتشون قرب خداست؟
آیا نیتشون تظاهر نیست؟
پولدارها با مالشون امتحان میشن.با ثروتشون.این خیلی سخته.
صدقه هم زمانی خیلی ارزش داره که نداشته باشی و بخوای ببخشی.این خیلی با ارزشتره..
بله. آیه داریم که من لا معاش له،لا معاد له..
کسی که حداقل های زندگی را نداشته باشه،به خیلی از کارها دست میزنه..دزدی،خیانت،خودفورشی...
من میگم،اگر خدا داره من رو آزمایش میکنه،دیگری را هم به نحو دیگه آزمایش میکنه..
اصلا ما اومدیم به این دنیا که آزمایش بشیم..آمدیم که روحون متعالی بشه..قوی بشه..هدف از آفرینش که، این لذت های دنیایی نیست..این تن مادی وسیله است..وسیله ای که روح بر اون سوار بشه و به تعالی برسه..حالا خدا هرکس رو هر طور میخواد آزمایش میکنه و این آزمایش راهی برای تعالیش میشه....یکی با پول،یکی با زیبایی دیگری با پدر و مادر..
اگر باز هم سوال هست در خدمتم..

بردیا سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 10:02 http://Death-Angel.Blogsky.com

سلام عزیز

مرسی از جوابت فقط من یه چیزی ذکر کنم که قبلا هم گفته بودم اینایی که من دارم میگم چیزی که هست و خیلی ها الان بهش اعتقاد دارن. اما من هم به حرفهایی که تو میزنی رسیدم. و دقیقا میدونم منظورت چیست. اما مشکل چیز دیگریست. وقتی آدمها مشکلاتشون زیاد میشه همون مشکلات دیواری بلند جلوی فکرشون رو میگیره و به تنها چیزی که فکر می کنند همین هایی هستن که من میگم. امیدوارم هیچ کسی به اینجور دورانی توی زندگیش نرسه که اگه برسه واسش خیلی مشکل هست چون به خدا شک کرده.

بازم ازت ممنونم

میدونم.خیلی ها به اینجا میرسن..
اصلا طبیعیش هم اینه که برسن..
اصل امتحان اینجاست..
اینکه در این شرایط به خدا همچنان اعتماد داشته باشی..
نمیدونم..ولی از اعتماد به خدا هیچ وقت ضرر نکردم..
من هم از شما ممنونم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد