قلم مجازی..

خودش میره..قلم را میگم...

قلم مجازی..

خودش میره..قلم را میگم...

پدر مهربان من..

به نام خدای آفریننده محمد(ص)

روززی روزگاری در سرزمین های داغ و بی آب و علف عربستان کودکی چشم به جهان گشود..

پدری نداشت..

مادرش هم چند سال پس از تولد فرزند فوت کرد..

سالها گذشت و گذشت تا او ان قدر به خدا نزدیک شد تالیاقت پیدا کرد نماینده خدا در روی زمین باشد..

سالهای سخت زندگی وی با آرامش ها و غمخواری های خدیجه گذشت..

او این وظیفه را به درستی انجام داد..

برایم من و تو دینی آورد که برای همیشه تاریخ پاسخ گوی نیازهای بشری است..

برای من و تو دینی آورد تا بفهمیم مفهوم انسانیت و آدمیت را !

بفهمیم مفهوم دوست داشتن خدارا..!

بفهمیم طوری زندگی کنیم و بیاندیشیم که یک انسان باید ...!

بدانیم از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت..!

امروز!سالروز تولد مردی است که با تمام وجود به او افتخار میکنم و دوستش دارم..!

مردی که در زندگی اش همواره تقوای الهی پیشه کردو از قوانین خدا تبعیت..!

مردی که با وجود تمام مشقات و سختی ها توانست به من  وتو بفهماند زندگی فقط خوردن و خوابیدن و تفریح نیست..زندگی عشق است..عشق به خدایی که تو را خلق کرده..

زندگی ایثار است..ایثار برای کسانی که زحمت تورا کشیده اند و دوستت دارند..

زندگی ایمان است..ایمان به تمام لحظه های خوب بندگی و با بندگان صالح خدا بودن..!

زندگی مهر است..مهر به پدر و مادری که از تمام چیزهایشان برای خوشبختی تو میگذرند..!

زندگی راه است..راهی که تو باید در آن خود را بسازی و کمالات را کسب کنی و سپس در سرایی دیگر جاودانه بمانی..!


او خور را پدر امت معرفی کرد..!

با صدایی که از ژرفای قلبم به بیرون می آید میگویم..با تمام احساساتم میگویم..با تمام وجودم میگویم..

پدر عزیزم..دوستت دارم..دختر کوچکت را در این دریای پر تلاطم زندگی دریاب تا با آسودگی به ساحل خوشبختی و کامیابی برسد..

دوستت دارم..برای همیشه..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد